جدول جو
جدول جو

معنی باده فروش - جستجوی لغت در جدول جو

باده فروش
فروشندۀ باده، می فروش
تصویری از باده فروش
تصویر باده فروش
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از برده فروش
تصویر برده فروش
فروشنده برده فروشنده غلام و کنیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برده فروش
تصویر برده فروش
فروشندۀ غلام و کنیز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برگه فروش
تصویر برگه فروش
قبض
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پاچه فروش
تصویر پاچه فروش
آنکه پاچه فروشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهانه فروش
تصویر بهانه فروش
عذر (بیجا) آورنده، ادعای بیجا کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برده فروشی
تصویر برده فروشی
عمل و شغل برده فروش
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که خانه خود را بفروشد، کسی که خانه خود را بفروشد، کسی که از جانب دیوان برای اخذ مالیات عقب افتاده یا مصادره یا جریمه و یا از روی ظلم و ستم خانه و اثاث کسی را بزور بفروشد، تارک دنیا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرده فروش
تصویر خرده فروش
آنکه کالا ها و اجناس را بمقدار اندک فروشد مقابل عمده فروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خانه فروش
تصویر خانه فروش
فروشندۀ خانه، فروختن و حراج اثاث خانه، کنایه از غارت، کنایه از تارک دنیا و راغب آخرت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عمده فروش
تصویر عمده فروش
کسی که کالایی را به مقدار کلی و زیاد می فروشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرده فروش
تصویر خرده فروش
فروشندۀ اشیای دست دوم، مقابل عمده فروش، فروشندۀ دوره گرد و خرده فروش که اشیای خرده ریزه مانند نخ، سوزن، مهره و مانند آن می فروشد، سقط فروش، پیله ور، پیلور، چرچی، سقطی
فرهنگ فارسی عمید
وسپور فروش کسی که کالاهای خود را به مقدار کلی فروشد مقابل خرده فروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاله فروش
تصویر کاله فروش
فروشنده متاع کا فروش، بقال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنده فروش
تصویر گنده فروش
کسی که چیز های گندیده و فاسد فروشد
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه نافه فروشد: مشک برگشت خاک عودی پوش نافه خرگشت باد نافه فروش. (نظامی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بار فروش
تصویر بار فروش
آنکه در میدانی واسطه فروش میوه و خواروبار و دیگر محصولات باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باده نوش
تصویر باده نوش
شرابخوار میخوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باده نوش
تصویر باده نوش
نوشندۀ باده، باده خوار، برای مثال باده نوشی که در او روی وریایی نبود / بهتر از زهدفروشی که در او روی وریاست (حافظ - ۶۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاه فروش
تصویر کاه فروش
آنکه کاه فروشد کسی که شغلش کاه فروشی است: (گفت: ای برادر چون بزیر روی بمحلت کاه فروشان رو بسرای جوانمرد ان) (سمک عیار)
فرهنگ لغت هوشیار